از این تصمیم بیهوده ، چه چیزی قسمتم بوده
نگو با من از این خواستن ، که حسرت همدمم بوده
چه فهمیدی از این گریه ، چی خوندی از نگاه من
نبودی تو پناه من ، نبودی تکیه گاه من
تو این تصمیم بیهوده ، نشو تکرار دلشوره
اگه حتی نگاه تو ، منو میخواد و مجبوره
فراموشم شده روزی ، که بودم به تو وابسته
توی حرفام غم دنیاس ، چقد دلگیرم و خسته
تو خواهش می کنی اما ، نمیتونم که برگردم
من از دست رفتم و انگار ، نمی بینی پر از دردم
کجای گریه های من ، رسیدی تو به داد من
نبودی تو برای من ، نبودی تو به یاد من
نبودی تو پناه من ، نبودی تکیه گاه من
از این تصمیم بیهوده ، چه چیزی قستم بوده
نگو با من از این خواستن ، که حسرت همدمم بوده
چه فهمیدی از این گریه ، چی خوندی از نگاه من ؟
نبودی تو پناه من ، نبودی تکیه گاه من …
نظرات شما عزیزان: